من در این برهه از زمان وظیفه دیدم آزادی زنان را باز کرده و جلوگیری کنم از سوو استفاده از کلمه ی آزادی و تساوی حقوق زن و مرد.جایگاه زن : از زن نباید سوء استفاده ی تبلیغاتی نمود و کسانی که گول این شعار های غربی را می خورند احمق هستند به همراه آن شیادانی که خود را در لباس زنان پنهان می کنند «قابل توجه آقای موسوی» زیرا : اینکه باید زنان در اجتماع پا به پای مرد خدمت کنند اشتباه است و وظیفه ی زن خانه داری است و این خانه داری را امری ساده نگیرید زیرا که اگر این زنان فرزندان را به خوبی تربیت نکنند پسران و دختران ناخلفی را به جامعه تحویل می دهند اگر مادر برسر این بچه نباشد و فرزندان در مهد کودک یا زیر نظر پرستار بزرگ شوند  محبت مادری را درک نمی کنند و هیچ چیز از از اسلام را درک نمی کنند بعد هم که فرزندانتان به راه خلاف کشیده شده اند جامعه را متهم به این کار می کنید ای مادر عزیز که مثلا با ازادی پا به پای مرد کار می کنی و در اجتماع رفت و آمد می کنی و مثلا اجتماعی هستید. و با فرهنگ هستید آیا اگر فرزندتان به راه خلاف کشیده شود یا از دین منحرف شود خود را به خاطر مثلا اجتماعی بودن و با فرهنگ بودنتان می بخشید؟ پس ریشه را بایبید و آنرا بخشکانید من ریشه را به شما می دهم خود آنرا بخشکانید ؛ ریشه اینجاست که نباید بگذارید که کسی از شما به عنوان تبلیغات استفاده کند و شما باید در صورت غیر ضرورت به سر کار بروید. ادامه دارد
دسته ها :
يکشنبه دهم 3 1388

شاید برای تمامی خوانندگان این وبلاگ این شبه پیش آمده باشد که من طرف دار احمدی نژاد هستم اما باید بدانید که من در حال حاضر فقط طرفدار حق هستم و همچنین طرفدار رهبری البته اقای احمدی نژاد هم مشکلاتی را در دولت خود داشته اند از جمله :1- اینکه آقای احمدی نژاد مواد مصرفی را در اختیار مردم قرار می داده به جای اینکه به آنها کار دهد 2- اینکه اطرافیانش کار های عمرانی وی را با مبالغه شاید یا اینکه به تکرار بیان می کنند در صورتی که هر دولتی کارهای عمرانی داشته و این کار ها هم زیاد بوده است مثلا از جمله مبالغه هایی که می گویند اینکه راه آهن اصفهان شیراز به بهره برداری رسید حال این راه آهن تا اباده بیشتر کشیده نشده و و حتی افتتاح هم نشده چه برسد به اینکه به بهره بردار رسیده باشد.

دسته ها :
يکشنبه دهم 3 1388

 که حالا نگاهی به دوره ی دوم بیندازیم سال1364(باز هم آقای خامنه ای رای آوردند برای ریاست جمهوری پس از یک ماه و نیم نخست وزیر در حال انتخاب شدن بود با توجه به دولت قبل و در صدر دولت نخست وزیر به نظر اقای خامنه ای بد عمل کردند و دیگر نمی خواهند اشتباه گذشته تکرار شود به همین خاطر آیت الله خامنه ای طی گفت و گویی با امام به این شرط ریاست جمهوری را می پذیرند که خودشان و نه با ارای مجلس نخست وزیر را انتخاب کنند که امام هم این را می پذیرند. حال در این میان زمزمه های در مجلس به گوش می رسید « این بود که امام به یکی از نماینده گان  تهران فرموده که مصلحت نمی دانم که این بار هم آقای موسوی نخست وزیر شوند این را اقای هاشمی در خاطرات خود می گویند که : شب با آقای خامنه اب جلسه ای طولانی داشتیم درباره ی کابینه ی آینده ایشان مایل نبودند که مهندس موسوی نخست وزیر شود. اما در مشهد با سخنرانی آقای خامنه ای مبنی بر اینکه خواستار عوض شدن نخست وزیر هستند بوی این  مطلب به مجلس هم رسید و 135 نفر از نمایندگان مجلس در نامه ای تهدید آمیز با بیان اینکه ن جریانی خاص و گسترده و طیفی معلوم و مشخص ، تغییر دولت را همراهی می کند تهدید کردند چون دولت جدید تجربه و تلاش و امکانات فراوان تری ندارد و از داشتن اکثزیتی قاطع در میان مجلس و مردم دبرخوردار نیست موفقیت های لازم را به دست نمی آورد  و در نتیجه کشور دچار بهران شدیدی می شود. حال جواب امام در جواب آن نامه ی تهدید آمیز« من آقای موسوی را شخصی متدین و متعهد معرفی می کنم و در وضع بسیار پیچیده ی کشور تغییر ایشان را صلاح نمی دانم.»حال چرا امام نظر خود را تغییر دادند 1- همان نامه ی تهدید آمیز2-گویا آقای محسن رضایی به عنوان فرمانده ی سپاه خدمت امام رسیده و گفته بود که موقعیت آقای موسوی در جنگ و بین جوان ها به گونه ای است که اگر ایشان نخست وزیر نشوند جنگ لطمه می خورد طبیعی است که برای امام در آن روزها هیچ چیز مهم تر از جنگ مسئله ی جنگ نبوده است لذا کم کم به آقا احمد و دیگران می فرمودند که مهندس موسوی معرفی شود. اما از آن طرف آیت الله خامنه ای راضی نمی شدند و فقط با حکم قاطع امام راضی به انتخاب موسوی می شدند و در آن طرف امام هم می فرمود که من حکم نمی دهم و این نظر یک شهروند است روز ها با این بحث و گفت و گو میان امام و ریاست جمهوری پیش می رفت تا اینکه امام در آخرین گفت و گو با حضور آ قای مهدوی کنی  و جنتی و یزدی به ایت الله خامنه ای می فرمایند من حکم نمی دهم اما از نظر یک شهروند نظر این است که انتخاب غیر از آقای موسوی بر خیانت به اسلام است « البته این نظر به خاطر جنگ است» .حال آقای موسوی شما که با فشار جنگ و مجلس به قدرت رسیده اید چرا دم از دفاع امام از خود می زنید؟ای نخست وزیر مجلس !

دسته ها :
يکشنبه دهم 3 1388
آقای موسوی که دم از جنگ و نخست وزیر امام بودن می زنید جواب این سوالات را بدهید. 1-    رابطه وزیر شما بهزاد نبوی را با مصطفی شعاعیان«کومونیست معروف» را در دوره ی اول و دوم نخست وزیری شما  چگونه جواب می دهید؟ 2-    نقش وزیرانتان در ماجرای مک فارلین چه بود؟ 3-    می شود بگوئید نقش بهزاد نبوی وزیر هم کیش شما در تابوت خالی برای کشمیری و شهید جلوه دادن  کشمیری چه بود و چرا به همراه خسرو تهرانی به زندان افتاد؟ 4-    می شود بگوئید که شما که دم از بازگشت به ارزش های انقلاب می زنید چرا همسر خود را به تقلید از کاندیدهای غربی در کنار خود برای سخنرانی تبلیغاتی می نشانید؟ 5-    شما که دم از این می زنید که نخست وزیر امام هستید و بنا به نظر امام شما در دو دوره اول و دوم ریاست جمهوری ایت الله خامنه ای نخست وزیر شده اید ؛ آیا بهتر نیست که با هم مروری بر تاریخ داشته باشیم؟ سال 1360(ایت الله خامنه ای با رای مردم به ریاست جمهوری انتخاب شده اند، کاندید اول برای نخست وزیری آقای ولایتی که رای اعتماد را از مجلس کسب نکرد- کاندید دوم آقای غرضی که باز هم رای اعتماد را کسب نکرد ) حالا نظر حزب مجاهدین انقلاب را بدانید که بهزاد نبوی و دو تن دیگر برای خرد کردن ولایتی در مقابل هاشمی رفسنجانی ؛ که هیچ کدام قانع نشدند که یکی مثل آقای نبوی می گفت پرورش و موسوی و آقای هاشمی می گفت ولایتی .با پیش آمدن این گونه اتفاقات آقای موسوی با 115 رای انتخاب شد. و به نخست وزیری رسید البته با فشار های مجلس یک دست آکنده از حزب مجاهدین انقلاب. پس تا این جا بهتر است بگوئیم نخست وزیر مجلس نه امام و مردم!
دسته ها :
يکشنبه دهم 3 1388
بسم اللهمن تا به حال نخواستم زبان به نقد متغییرین این وبلاگ بردارم اما حالا من به همه نقد میزنم.سوال اول:آقای موسوی آیا می شود بگویید که چرا از نخست وزیر بودن در زمان امام استعفا داده اید ؟؟ شما که تنها دلیل تان نخست وزیر امام بودن است.2-آقای موسوی مشهور ترین ودل فریب ترین شعار شما بازگشت به ارزش های انقلاب استحال چرا دم از رهبری نمی زنید؟چرا به رهبری بها نمی دهید ؛ حالا شاید برای بعضی از مخاطبین این اشکال پیش بیاید که ارزش های اول انقلاب چه ربطی به رهبری دارد ،ربط این جاست که تا زمانی که سخنان امام را گوش فرا ندهیم به جایی نمی رسیم و یکی از سخنان ایشان این بوده که از ولایت فقیه تبعیت و پشتی بانی کنید. حال چرا این چنین نمی کنید؟  
دسته ها :
سه شنبه پنجم 3 1388
X